چگونه پزشکیان دچار نزغ نشد؟
چگونه پزشکیان دچار نزغ نشد؟
عبارتی در سورههای فصلت، اسرا و اعراف آمده است به نام نزغ که در قرآن از آن به عنوان یک عمل شیطانی نام برده شده است. این عبارت در لغت به لحظهای گفته میشود که به اسب ضربهای وارد میشود و اسب تحت تاثیر آن ضربه شروع به حرکت میکند در واقع نزغ نشان دهنده موقعیتی است که به واسطه رفتار یا گفتار دیگری شما در درونتان آشوبی به پای میشود برانگیخته میشوید و واکنش نشان می دهید(1).
حال ببینیم در بافت سورههای ذکر شده نزغ چگونه توسط قرآن تشریح شده و راهکار جلوگیری از آن چیست؟
در ابتدای سوره فصلت ابتدا نزول آیات قرآن را با رحمانیت و مهربانی خدا در آمیخته است (2) که به ما بیاموزد قرآن و به خصوص آیات این سوره را ما با نگاه رحمانیت خدا بخوانیم و بفهمیم نه بیان انتقام جویی خدا از کسانی که فرمانش را اطاعت نکردهاند سپس خداوند متعال اشاره به اعراض اکثر مردم از شنیدن بشارتها و بیمهای او دارد(3)که در آیات بعدی نمونههایی از این اعراضها را بیان مینماید دلیل بیان این موارد چیست؟ گویا خداوند می خواهد یک منظومه فکری ایجاد کند برای پذیرش یک توصیه و مراقبت جدی انسان از خود و آن جلوگیری از نزغ است. و واکنش نابجا نشان ندادن به رفتار و گفتار دیگران است.
اما چرا نباید در مقابل رفتار و گفتار نادرست دیگران که ممکن است خسارتهای مالی، روانی و اجتماعی برای ما به دنبال می آورد واکنش نشان ندهیم؟ چرا باید مانند یک نفر ترسو، منفعل، ابله و نادان در جمع به نظر برسیم و صبوری کنیم ؟ پس چگونه و در کجا واکنش مناسب نشان دهیم؟
قالب انسانها در موقعیت نزغ احساس میکنند که اگر در همین لحظه از خود واکنش نشان ندهند خسارت جبران ناپذیری را متحمل میشوند و دیگر زمانی برای جبران این موقعیت در زندگیشان به دست نمیآید. افرادی هم هستند که حسرتهای ۳۰ یا ۴۰ ساله برای نزدن حرفهایی در موقعیتهایی دارند که هنوز بار سنگین آن حرفها بر دل و ذهن و دوش خود برای سالیان سال احسای میکند.
خدا به همین خاطر در آیات ابتدایی سوره فصلت شروع به زمینه چینی فکری میکند که اگر شما مشکلی با همسر خود، برادر خود یا شریک خود دارید و به نحوی که حرفهایی به شما زده است که شایسته تو نیست صبور باش ببین بسیاری از انسانها در مقابل من که خدای آنها هستم و زمین و آسمان را برای زندگی آنها مهیا کرده ام، چه کردهاند. خدا با انسان همدردی میکند راجع انسانهایی که بین خدا و خودشان حجابی کشیدهاند و خدا را نمیبینند و نمیشنون(4) که ای انسان نگران نباش از اینکه رفتار دیگران با تو شایسته نیست.
در آیات بعدی مثالهایی میزند از انسانهایی که اعراض کردند که البته این آیات بیش از آنکه تهدیدی برای کافران باشد خاطر جمعی برای مومنان صبور است که فکر نکنند رفتار و گفتار آنهایی که شما را برانگیخته کردهاند نادیده گرفته میشود خیر بلکه همه ثبت و ضبط میشود نه تنها همه محشور میشوند (یوم نحشرهم اعدا الله) بلکه دست، زبان و پوست بدن آنها نسبت به کارهایی که انجام دادهاند و رفتارهای ناشایستی که در مقابل شما انجام دادهاند شهادت میدهند نه تنها چیزی گم نخواهد شد بلکه صبوری شما در مقابل این رفتار در شما یک پختگی، شایستگی و رشدی به وجود خواهد آورد در این آیات به جای اینکه ترسی در وجود کافران باشد وقتی از زاویه رحمانیت نزول قرآن بنگریم میبینیم یک آسایش خاطر و یک نوازش لطیف اجتماعی برای مومنان صبور است
در صورتی که درست رفتار کنید تضمین محکمی خواهید داشت مطمئن باشید که در صورت صبوری ضرر نخواهید کرد ممکن است از سلم و حلمتان دیگرانی شما را ابله، نادان، ترسو و منفعل فرض کنند مهم نیست برای شما اتفاق خوبی رقم خواهد خورد که شایسته آن هستید. در صورت استقامت خداوند ملائک را برای شما نازل میکند که شما را از بیم خسارتهای احتمالی دلداری دهند و به شما بشارت موقعیتهایی بهتر را بدهند و بهشتی را توأم با آرامش و سکینه در دل و جان شما فراهم آورند(5)
ملائک میگویند ما یاران و مددکار شما هستیم و هرچه بخواهید برای شما فراهم میآوریم و هرچه طلب کنید به شما داده میشود(6)یعنی پاسخ صبوری در حین صبوری در دستان شماست آرام باشید واکنش نابجا بدون تامل و اندیشه نشان ندهید
در ادامه خداوند به قول احسن و دعوت کننده به حق و عمل صالح اشاره میکند و مسلمانی را در این دو خلاصه میکند(7)
و در آیه ۳4 سوره فصلت عبارتی را ذکر می کند که جزو بدیهیات است و می گوید هرگز خوبی با بدی یکسان نیست! یعنی اینکه دلیلی نمیشود که اگر کسی در مقابل تو بد رفتار کرد تو نیز بد رفتار کنی بد، بد است و هرگز با خوبی یکسان نیست اگر در مقابل رفتار بد باشد باز هم بد است و هیچ توجیهی ندارد .
بلکه قرآن پا را فراتر گذاشته و می فرماید باید جواب بدی را به خوبی بدهی و با دشمنت مانند یک دوست رفتار کنی در آیه بعد که آخرین آیه قبل از نزغ است و منظومه فکری انسان را برای پذیرش نزغ کامل میکند وعده پاداش بزرگ (ذوحظ العظیم ) برای صبوران و استقامت کنندگان را ارائه میدهد
و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه هو السمیع العلیم
در نهایت در آیه ۳۶ سوره فصلت وارد موضوع اصلی می شود و می فرماید هر وقت دچار نزغ شدید در درون خود قلیانی از احساسات جریحهدار شده یافت کردید که چارچوبهای فکری، اخلاقی و اعتقادی شما را به هم ریخته بود به خدا پناه ببرید
اما آیه بعد تلنگری جالب است که شما وقتی مجموعه این آموزهها را نادیده میگیرید و در موقعیت نزغ از خود واکنش نشان میدهید در واقع این صحنه این گونه است که شما در حال سجده هستید در مقابل کسی که شما را مستقیم یا غیر مستقیم دچار نزغ کرده است تصور میکنید در حال کوبیدن طرف مقابل هستید و دارید او را له میکنید و با خاک یکسان میکنید ولی آنچه خدا برای شما به تصویر می کشد این است که شما در حال تبعیت از او هستید و سر برخاک نهاده اید برای او و پیروز این میدان او است نه شما.
شما واکنش نشان میدهید و خدا میگوید این واکنش از سنخ سجده است او از شما چیزی خواسته و شما تمام و کمال انجام دادهاید کاملاً مطیع او شدهاید او اختیاردار شماست او برای شما تعیین کنندگی پیدا کرده است
و ابسار رفتار و گفتار خود را در اختیار او قرار دادهاید
فلذا باید انسان به این باور برسد که جز خدا کسی را ندارد و واقعاً هم ندارد و خدا کافیست و هر اندازه خدای خود را بزرگتر کنیم و بدانیم هر کس چه برادر، همسر، دوست، شریک و رقیب سیاسی ما را در موقعیت نزغ قرار داده است یادآوری کنیم و پناه ببریم به خدا و بدانیم که ما خدا داریم و اینها زمینههایی است که ما را میتواند از موقعیت نزغ به سلامت عبور دهد نه تنها سنگینی بار صبر و سکوت و رفتار طمأنینه داشتن را بر دوشمان سبک کند بلکه بشارت می دهد که این صبوری در تو ما به ازاء ایجاد میکند فرشتگان نازل میشوند و خیال تو را آسوده میکنند و دل تو را آرام میسازند حدیثی از امام صادق(ع) است که میفرماید:
حضرت پیامبر(ص) در جمعی حضور داشت و فردی وارد شد و بر یکی از صحابه پیامبر شروع به ناسزا گفتن کرد آن صحابه صبوری کرد و پیامبر(ص) با لبخندی بر لب این صحنه را نگاه میکرد تا اینکه آن صحابه طاقتش به سر آمد و شروع به جواب دادن کرد در این لحظه پیامبر(ص) برخاست و محفل را ترک کرد صحابه پیش پیامبر(ص) رسید و پرسید چرا موقعی که او به من ناسزا میگفت شما میخندیدید همین که من شروع به جواب دادن به او کردم شما برخاستید و رفتید.
پیامبر(ص) گفت وقتی تو صبوری میکردی فرشتگان دسته دسته نازل میشدند و به تو دلداری میدادند و تو را نوازش میکردند ولی وقتی که تو شروع به جواب دادن کردی شیطان وارد شد و من در جایی که شیطان باشد من نمیمانم
مواجهه با نزغ آسانتر خواهد شد به هر اندازه که خدایمان را بزرگتر ببینیم و حوزه نفوذ خدا را در زندگی فردی اجتماعی و سیاسی خود بزرگتر کنیم خدایی که محیط است و شاهد و ناظر به همه امور است در سوره مدثر میفرماید فربک فکبر یعنی خدایتان را بزرگ کنید(8) خدای خود را فقط در جانمازتان نگه ندارید خدا را بین خود و و فردی که شما را در موقعیت نزغ قرارداده بگذارید، خدا را بین خود و رقیب سیاسی خود قرار دهید و کارکردهای خدا را در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود بیشتر کنید. آنگاه عبور از موقعیتهایی همچون نزغ برای شما آسانتر خواهد شد آنگاه به جای بازی کردن در زمین شیطان که نزغ است شما در زمین خدا بازی میکنید که صبر و استقامتی است که ذو حظ عظیم همراه دارد
و قل لعبادی یقولو التی هی احسن ان الشیطان ینزغ بینهم(9)
خداوند در سوره اسرا زاویه دیگری از نزغ را خاطرنشان میسازد و آن کسانی هستند که با گفتار خود موجبات برانگیخته شدن دیگران را فراهم میآورند
این اشاره به کسانی دارد که در قالب حرفی درون دیگری را به هم میریزند و در موقعیت نزغ قرار میدهد انسان میتواند به گونه حرف بزند که دیگری را برانگیخته کند فلذا باید قول احسن باشد نه تنها خوب بلکه بهترین کلمات استفاده شود این موضوع دامنه گستردهای دارد به طور مثال شخصی کالایی را خریده است و شما میگویید کلاه سرتان گذاشته و همین باعث نگرانی در فرد میشود از این مثال بگیرید تا زمانی که شما تمام اعتقادات فرد را که با این باورها زندگی کرده است را با یک جمله زیر سوال می برید
درست است که شروع کننده این قول انسان است ولی شیطان در صدد نزغ است و شیطان میتواند و مایل است که بین دو نفر، دو گروه، دو حزب، دو کشور، دو گرایش مذهبی و اعتقادی نزغ ایجاد کند.
اینها زمینههای کاری شیطان است البته هر کس میتواند به غیر شیطان این عمل شیطانی را به تبعیت از او انجام دهد گاهی بیان قاطع و صریح گفتمانی صحیح و اصلاحگرایانه بدون قول احسن میتواند زمینه تحریک عواطف و احساسات افراد جامعه را به وجود آورد باید بسیار مراقب بود که دستمایه نزغ نشود.
خذ العفو والامر بالعرف و اعرض عن الجاهلین(10)
و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه السمیع العلیم(11)
اما در سوره اعراف واژه عفو در مقابل نزغ قرار میگیرد
معنی عفو در این آیه این نیست که سکوت کن و موضوع این نیست که شما آدم ترسو و بیخاصیت و منفعلی باشید بلکه وضعیت نزغ یک واکنش آنی و بدون درنگ، تامل و تفکر را نشان میدهد که رفتار و گفتار شما را از کارکرد میاندازد و دیگر قول شما قول سدید و با پایه و اساس محکم و تاثیرگذار نخواهد بود.
اینجا راهکار خدا عفو است آن هم به شیوه بسیار جدی و محکم که هیچ استثنایی را شامل نمیشود از حضرت امام صادق(ع) پرسیدند که خذالعفو به چه معناست فرمود : مدارا با مردم
یعنی مبنای تعامل با دیگران باید عفو باشد یعنی اصل عفو را محکم در دستت بگیر در مقابل نزغ به کار ببند تمام اساس زندگی تو در مقابل دیگران باید مبتنی بر عفو باشد نه برای احسان به طرف مقابل است بلکه به خاطر اینکه در هیچ جای زندگی بدون عفو و با نزغ، کارآمد نخواهیم بود.
اگر نزغ را مهار کنیم میتوانیم کارآمد رفتار کنیم، کارآمد صحبت کنیم و اگر نتوانیم عفو کنیم، نتوانیم نشنویم، نبینیم، چشم پوشی نکنیم و نتوانیم به روی افراد نیاوریم معلوم میشود خذ العفو در ما نهادینه نشده است و از مسلمانی عقب هستیم لذا ملاک و معیار یک جامعه اسلامی را باید از اینجا فهمید که نحوه تعامل حاکمان جامعه با مردمانش چگونه است ؟
متاسفانه (12) به ما چیزی به عنوان عفو را نیاموختهاند در عوض با هزار تئوری و منطق فکری جورواجور یاد گرفتهایم سریعاً واکنش نشان دهیم هر کجا با موضوعی مواجه میشویم که با اندیشه، اعتقادات، باورهای ذهنی و قلبیمان تطبیق ندارد به شدت وارد عمل شویم تا صاحبان آن فکر را به سر جایشان بنشانیم و به آنها بفهمانیم که اشتباه فکر میکنند و رفتارشان نادرست است و باید درس عبرت بگیرند که دیگر افکار پلیدشان را کنار بگذارند و متاسفانه چقدر در این عمل شیطانی نزغ راسخ و با یقین به درستی رفتارمان عمل می کنیم! و نتیجه این است که ناموفق و ناکارآمد هستیم.
امیدواریم همانطور که به مدد خداوند پزشکیان با صبوری در مناظرات وارد بازی نزغ نشد این راه را در ادامه که بیش از پیش مورد نیاز است نه تنها خود دنبال کند بلکه به اطرافیان خود نیز یادآور شود که این رویه را دنبال کنند و مراقب نزغهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشند
و در مواجهه با مردم خذالعفو داشته باشند
و در مواجهه با رقیب سیاسی مانند یک رفیق سیاسی عمل کنند و آنها را دوست داشته باشند
و در مواجهه با قضاوتهای ناجوانمردانه و سخنان ناصواب صبوری پیشه کنند
و نگران صحنه گردانان نزغ آفرین در رسانه ها و افکار عمومی نباشند
چرا که دیدیم و خواهیم دید که صحنه گردان اصلی خداست و اوست که دلها را هدایت می کند.
1- حسن جبل، محمد حسن ؛ فرهنگ ریشه شناسی اصلی ناشر: کتابخانه الفنون – قاهره چاپ: اول، 2010 م. ص 2179
2- سوره فصلت آیه 2
3- همان سوره آیه 3
4- همان سوره آیه 5
5- همان سور ه آیه 30
6- همان سور ه آیه 31
7- همان سور ه آیه 33
8- سوره مدثر آیه 3
9- سوره اسراء آیه 53
10- سوره اعراف آیه 199
11- همان سوره آیه 200
مجله خبری یولن