فرهنگ و هنر

رابرت داونی جونیور و افول بازیگری بخاطر اعتیاد

رابرت داونی جونیور و افول بازیگری بخاطر اعتیاد

مهسا بهادری: دنیای بازیگری پر از فراز و نشیب است. حتی بهترین بازیگران هم دوره های افت دارند. بسیاری از بازیگران مشهور به دلایل مختلف، برای مدتی از سینما دور می‌شوند و بعد با یک نقش عالی، دوباره به اوج برمی‌گردند.

این مطلب به داستان چند بازیگر مطرح می‌پردازد که دوران سختی را در حرفه خود گذراندند اما با قبول یک نقش کلیدی، توانستند دوباره به دنیای سینما بازگردند.

رابرت دنیرو: بعد از بازی در چند فیلم نه چندان موفق، با درخشش در فیلم«دفترچه نقره ای بارقه های امید» (Silver Linings Playbook) دوباره مورد توجه قرار گرفت.

رابرت داونی جونیور: اعتیاد و رفتارهای عجیب و غریب او باعث شده بود که دیگر کسی حاضر به بیمه کردن او برای بازی در فیلم نشود. اما بازی در فیلم کمدی و جذاب «بوسه بوسه بانگ بانگ» (Kiss Kiss Bang Bang) مسیر او را عوض کرد و بعدها با بازی در نقش «مرد آهنی» به یکی از پردرآمدترین بازیگران هالیوود تبدیل شد.

کالین فارل: اوایل کارش موفق بود اما بعد از مدتی بیشتر به خاطر حاشیه های زندگی شخصی اش شناخته می شد. بازی در فیلم کمدی-جنایی “در بروژ” (In Bruges) نقطه عطفی در حرفه او به حساب می آید.

برندان فریزر: بعد از سال ها دوری از سینما، با بازی در فیلم (The Whale) که تحسین منتقدان را برانگیخت، دوباره به دنیای بازیگری بازگشت.

هیو گرانت: در دهه ۱۹۹۰، گرانت با وجود یک رسوایی جنسی بزرگ و بازی ضعیف در فیلم «چشمان آبی میکی» (Mickey Blue Eyes) به موفقیت خود ادامه داد. اما با گذر زمان، او در فیلم های متوسط بازی می کرد تا اینکه با بازی در فیلم کمدی-درام «فلورنس فاستر جنکینز» (Florence Foster Jenkins) و سپس فیلم «پدینگتون ۲» (Paddington ۲) که مورد استقبال منتقدان قرار گرفت، reputation خود را به عنوان یک ستاره مسن فرهیخته بازسازی کرد.

مایکل کیتون: فیلم «مرد پرنده» (Birdman) که داستان یک بازیگر افول کرده را روایت می کند، نقطه عطفی در حرفه کیتون بود. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم شد و کیتون را به دنیای سینما بازگرداند. او بعد از این فیلم در فیلم های پرفروش مانند “مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه” (Spider-Man: Homecoming) و سریال های تحسین شده ای مانند “بیماری دزدان” (Dopesick) بازی کرد.

متیو مک کانهی: مک کانهی که به خاطر بازی در فیلم های کمدی رمانتیک مشهور بود، با بازی در فیلم های “باشگاه خریداران دالاس” (Dallas Buyers Club) و “بین ستاره ای” (Interstellar) به یک بازیگر “محترم” تبدیل شد. اما قبل از آن، فیلم “وکیل لینکلن” (The Lincoln Lawyer) که یک فیلم تریلر قضایی معمولی بود، توانایی های او را به عنوان یک بازیگر دراماتیک معتبر به اثبات رساند.

لسلی نیلسن: فیلم کمدی “هواپیما!” (Airplane!) در سال ۱۹۸۰ مسیر حرفه نیلسن را به طور کامل تغییر داد. تا آن زمان، او در فیلم های درام بازی می کرد و حتی در فیلم فاجعه ای “ماجراجویی پوزیدون” (The Poseidon Adventure) نقش آفرینی کرده بود. اما “هواپیما!” استعداد او را در کمدی های طعنه آمیز به نمایش گذاشت و او را به یک ستاره کمدی تبدیل کرد.

کی هو کوان: کوان که به عنوان یک ستاره کودک در فیلم “ایندیانا جونز و معبد مرگ” (Indiana Jones and the Temple of Doom) به شهرت رسید، بعد از مدتی از دنیای بازیگری دور شد و به طراحی بدلکاری روی آورد. اما در سال ۲۰۲۲ با بازی در فیلم “همه چیز همه جا به یکباره” (Everything Everywhere All at Once) که ژانرهای مختلف را با هم ترکیب می کرد، دوباره به سینما بازگشت و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد.

کیانو ریوز: ریوز با وجود بازی در برخی از ماندگارترین فیلم های دهه ۱۹۹۰ مانند “ماتریکس” (The Matrix)، “سرعت” (Speed) و “نقطه شکست” (Point Break)، در دهه ۲۰۰۰ به دلیل چندین شکست تجاری، محبوبیت خود را از دست داد. بازی او در فیلم اکشن “جان ویک” (John Wick) در سال ۲۰۱۴ او را به یکی از بزرگترین و محترم ترین بازیگران هالیوود تبدیل کرد.

رایان رینولدز: برای سال ها، هالیوود به دنبال راهی برای موفقیت رایان رینولدز بود، اما او در فیلم های پرفروشی مانند “گرین لانترن” (Green Lantern) و “R.I.P.D” موفق نشد. شانس او زمانی که در فیلم “ددپول” (Deadpool) که اقتباسی از کمیک های مارول بود، بازی کرد، تغییر کرد. این فیلم کمدی سیاه و سفید او را به یکی از محبوب ترین بازیگران سینمای عامه پسند تبدیل کرد.

ادوارد جی رابینسون: لیست سیاه شدن مک کارتی در دهه ۱۹۵۰ حرفه بسیاری از بازیگران بزرگ از جمله افسانه هالیوود قدیم، ادوارد جی رابینسون را از بین برد. پس از مدتی دوری از سینما و بازی در نقش های کوچک در پروژه های مختلف، رابینسون با بازی در کمدی “سوراخ در سر” (A Hole in the Head) در سال ۱۹۵۹ دوباره به دنیای سینما بازگشت.

میکی رورک: رورک که زمانی یک ستاره جوان و جذاب بود، در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ به دلیل مشکلات شخصی و انتخاب های نامناسب در فیلم ها، دوران سختی را در حرفه خود گذراند. او به تدریج از دنیای سینما دور شد و به بوکس حرفه ای روی آورد.

اما در سال ۲۰۰۵، با بازی در فیلم “شهر گناه” (Sin City) که اقتباسی از کمیک های فرانک میلر بود، دوباره به سینما بازگشت. رورک در این فیلم نقش مارو را بازی کرد، یک قاتل بی رحم که به دنبال انتقام است. بازی قدرتمند و خشن او در این فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و راه را برای بازگشت او به دنیای سینما هموار کرد.

دو سال بعد، رورک با بازی در فیلم “کشتی گیر” (The Wrestler) به کارگردانی دارن آرونوفسکی، به اوج دوران حرفه ای خود بازگشت. او در این فیلم نقش رندی “رم” رابینسون، یک کشتی گیر کهنه کار را بازی کرد که در تلاش است آخرین شانس خود را برای رسیدن به موفقیت به دست آورد. بازی رورک در این فیلم بسیار احساسی و تکان دهنده بود و او را نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد کرد.

از آن زمان تاکنون، رورک در فیلم های متعددی از جمله “مصرف کنندگان” (The Expendables)، “آهن” (Iron Man ۲) و “بار دیگر” (Once Upon a Time in America) بازی کرده است. او ثابت کرده است که یک بازیگر با استعداد و متنوع است که می تواند نقش های مختلف را به بهترین نحو ایفا کند.

وینیونا رایدر: رایدر که در دهه ۱۹۹۰ با فیلم هایی مانند “ادوارد دست قیچی” (Edward Scissorhands)، “گاز گرفتن واقعیت” (Reality Bites) و “عصر معصومیت” (The Age of Innocence) به شهرت رسید، در اوایل قرن بیست و یکم به دلیل پوشش منفی مطبوعات، محبوبیت خود را از دست داد. اما بازی درخشان او در فیلم درام تاریک “قوی سیاه” (Black Swan) باعث شد تا او دوباره به دنیای سینما بازگردد و بعد از آن با بازی در سریال “چیزهای عجیب” (Stranger Things) در نتفلیکس، دوباره به شهرت رسید.

جان تراولتا: ستاره فیلم موزیکال “گریس” (Grease) در دهه ۱۹۸۰ با افت محبوبیت روبرو شد تا اینکه کوئنتین تارانتینو در دومین فیلم بلند خود “داستان های عامه پسند” (Pulp Fiction) به او گفت: “تو کسی هستی که من می خواهم”. تراولتا با بازی در نقش وینسنت وگا، یک گانگستر دست و پا چلفتی، دوباره به دوران اوج خود بازگشت و نامزد دریافت جایزه اسکار شد.

ریس ویترسپون: ویترسپون تا حدی محکوم به افت بود. ستاره فیلم “بلوند قانونی” (Legally Blonde) در سنین پایین به شهرت رسید و در حالی که هنوز در دهه بیست زندگی خود بود، برای فیلم “راه رفتن روی خط” (Walk the Line) در سال ۲۰۰۵ جایزه اسکار را دریافت کرد. با این حال، پس از دریافت جایزه اسکار، اوضاع به کام او نبود و با چندین فیلم ناموفق روبرو شد. اما در سال ۲۰۱۴ با بازی در فیلم “وحشی” (Wild) که یک درام دراماتیک بازگشت به طبیعت بود، دوباره به اوج خود بازگشت و برخی از بهترین نقدهای دوران حرفه ای خود را دریافت کرد. از آن زمان تاکنون، او با ثروت خالص بیش از ۴۰۰ میلیون دلار، امپراتوری رسانه ای خود را بنا کرده است.

همانطور که مشاهده می کنید، گاهی اوقات یک نقش خوب می تواند حتی یک دوره افول را به فرصتی برای درخشش دوباره تبدیل کند.

رنه زلویگر: در اوایل دهه ۲۰۰۰، زلویگر در اوج قله بود. فیلم‌های «خاطرات بریجت جونز» (Bridget Jones’s Diary) و «شیکاگو» (Chicago) او را به یک ستاره مشهور تبدیل کردند و “کوهستان سرد” (Cold Mountain) اولین جایزه اسکار او را برای او به ارمغان آورد. اما افت محبوبیت او منجر به کناره گیری کامل او از بازیگری از سال ۲۰۱۰ شد. این سومین فیلم “بریجت جونز” بود که او را به سینما بازگرداند. بازگشت به این نقش محبوب، زمینه را برای تعدادی پروژه قوی دیگر از جمله “جودی” (Judy) در سال ۲۰۱۹ که برای آن جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را دریافت کرد، فراهم کرد.

منبع: ایندیپندنت

۲۴۵۲۴۵

مجله خبری یولن

دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا