سایت خبری
famaserver
  • صفحه اصلی
  • اخبار ورزشی
  • بین الملل
  • اقتصادی
  • اخبار استانها
  • اخبار روز
  • سیاسی
  • علمی و فناوری
سایت خبری

سرتیتر خبرها

تخفیف باورنکردنی خودروهای «بی‌وای‌دی»/ برخی از مدل‌ها یک میلیارد تومان ارزان‌تر شدند

تخفیف باورنکردنی خودروهای «بی‌وای‌دی»/ برخی از مدل‌ها یک میلیارد تومان ارزان‌تر شدند

25 ثانیه پیش
پلاستیک چطور وارد غذا و بدن ما می‌شود؟

پلاستیک چطور وارد غذا و بدن ما می‌شود؟

36 ثانیه پیش
«تریفن ۶۰۰»، ترکیبی از هلی‌کوپتر و جت / یک هواپیمای عمودپرواز جدید/ عکس

«تریفن ۶۰۰»، ترکیبی از هلی‌کوپتر و جت / یک هواپیمای عمودپرواز جدید/ عکس

46 ثانیه پیش
مشکل جدید یوتیوب تأیید شد

مشکل جدید یوتیوب تأیید شد

54 ثانیه پیش
واتساپ بروزرسانی کرد / شماره این کاربران دیگر دیده نمی‌شود!

واتساپ بروزرسانی کرد / شماره این کاربران دیگر دیده نمی‌شود!

1 دقیقه پیش
حالا ۵ نفر تراشه ایلان ماسک را در مغز دارند!

حالا ۵ نفر تراشه ایلان ماسک را در مغز دارند!

1 دقیقه پیش
بیل گیتس ثروت ۲۰۰ میلیارد دلاری‌اش را می‌بخشد؛ کدام کشورها در اولویتند؟

بیل گیتس ثروت ۲۰۰ میلیارد دلاری‌اش را می‌بخشد؛ کدام کشورها در اولویتند؟

2 دقیقه پیش
اروپا در مسیر فضا با پیشرانه هسته‌ای؛ راهی سریع‌تر به ماه و مریخ

اروپا در مسیر فضا با پیشرانه هسته‌ای؛ راهی سریع‌تر به ماه و مریخ

2 دقیقه پیش
توصیه‌های طلایی مدیرعامل سال؛ از نحوه خواب تا نخوردن صبحانه!

توصیه‌های طلایی مدیرعامل سال؛ از نحوه خواب تا نخوردن صبحانه!

2 دقیقه پیش
کوچک‌ترین ویولن جهان /ساز مینیاتوری که با چشم دیده نمی‌شود / عکس

کوچک‌ترین ویولن جهان /ساز مینیاتوری که با چشم دیده نمی‌شود / عکس

2 دقیقه پیش

Home » ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد

زمان انتشار: 29 مارس 2022 ساعت 12:35

دسته بندی: فرهنگ و هنر

شناسه خبر: 247268

زمان مطالعه: 13 دقیقه

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد

یولن ـ گروه حماسه و مقاومت: جانباز شهید «امیر سعیدزاده» جوان مبارز کردی است که اسیر شد اما تسلیم نشد. او یکبار در سال ۱۳۵۹ به اسارت گروهک‌های تجزیه‌طلب درآمد و توانست از دست ضدانقلاب فرار کند و بار دیگر بعد از جنگ تحمیلی در سال ۱۳۷۱ اسیر ضدانقلاب شد و این اسارت بعد از سه سال و چند ماه به پایان رسید. 

شهید سعیدزاده سال ۱۳۶۶ هم جانباز شیمیایی شد و ریه‌هایش به شدت آسیب دید، طوری که سال‌های آخر عمرش را با اسپری و کپسول می‌گذراند. سرانجام این مرد همیشه مبارز کُرد در ۲۹ دی ماه سال ۱۴۰۰ به دوستان شهیدش پیوست.

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد
جانباز شهید امیر سعیدزاده

جوشکاری با شهید باکری

محمدرضا سعیدزاده فرزند شهید سعیدزاده که خیلی وقت‌ها کنار پدر بود و از او مراقبت می‌کرد، درباره ورود شهید سعیدزاده به فضای انقلاب می‌گوید: پدرم در جوانی‌اش جوشکار بود و قبل از انقلاب در ارومیه با شهید باکری جوشکاری می‌کردند. همین کار سبب آشنایی و دوستی پدرم با شهید باکری شده بود. بعد که انقلاب پیروز شد، در سال ۱۳۵۹ پدرم به اسارت ضدانقلاب درآمد. بعد از اینکه پدرم توانست از دست ضدانقلاب فرار کند، وارد فضای جبهه شد و با شهید صیادشیرازی، شهید بروجردی، شهید چمران هم‌سنگر شد.

البته پدرم بیشتر عمر خود را یا در زندان سپری کرد یا مأموریت بود. هیچ وقت هم به ما نمی‌گفت مأموریت کجا رفته است، به یکباره می‌دیدیم که از خارج از کشور با ما تماس گرفته و جویای احوال ما است. بنابراین مسئولیت تربیت و بزرگ کردن بچه‌ها به عهده مادرم بود که در این مسیر سختی‌های زیادی متحمل شد.

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد
جانباز شهید امیر سعیدزاده در کنار همسر و فرزندش محمدرضا

در دوره اسارت پدرم، دست‌فروشی می‌کردم

سعیدزاده روزهایی که پدر در اسارت بود را خوب به خاطر دارد. روزهایی که مجبور بودند برای امرار معاش دست‌فروشی کند. او روزهای اسارت پدر و زحمات مادر را اینگونه روایت می‌کند: مادرم خانه‌دار بود، تا سیکل درس خوانده بود. او لباس‌های بافتنی مثل ژاکت، کلاه، کفش بچه و لیف می‌بافت و با کار بافتنی خرج و مخارج خانواده را تأمین می‌کرد. من هم  حدود هشت ساله بودم که در کلاس اول و دوم ابتدایی هم درس می‌خواندم و هم کار می‌کردم. کار من هم این بود که گاهی وقت‌ها شاگرد قنادی و تعویض روغنی بودم و گاهی لباس‌های بافتنی که مادرم بافته بود را می‌فروختم و گاهی هم در میدان شهر  بلال‌فروشی می‌کردم.

بعدها که برادرم کمی بزرگتر شد، همراه من می‌آمد و با هم کاسبی می‌کردیم. کمیته‌ امداد سال دوم برای ما تشکیل پرونده داد، سقف خانه چون چوبی، خشت‌ و گلی بود ریخت و آمدند سقف خانه ما را درست کردند. ما خیلی سختی کشیدیم تا پدرم برگشت. وقتی او برگشت یک وانت خرید و با وانت به شهرهای مختلف باربری می‌کرد. چون ریه‌اش مشکل داشت وقتی از جاده‌های خاکی می‌رفت بیشتر اذیت می‌شد.

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد
خانواده جانباز شهید امیر سعیدزاده

بعد آن زمان به‌ عنوان خدمتگزار در آموزش و پرورش استخدام شد. پدرم باید تمام مدرسه را تمیز می‌کرد و چون شرایط جسمی مساعدی نداشت، ما بچه‌ها شب‌ها به او کمک می‌‌کردیم. اکنون ما پنج خواهر و برادر هستیم که تحصیلات دانشگاهی داریم. پدرم برای تأمین هزینه دانشگاه ما از دوستان و آشنایان پول قرض می‌گرفت.

فرزندان گروهک‌های ضدانقلاب ما را خائن خطاب می‌کردند

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که ضدانقلاب فضای چنددستگی ایجاد کرده بودند، فرزندان شهید سعیدزاده در کردستان آرامش نداشتند. فرزند شهید سعیدزاده درباره آن روزها بیان می‌کند: در آن زمان یک عده حزب دموکرات بودند، یک عده طرفدار کومله بودند، یک عده منافقین بودند، یک عده مانند پدرم انقلابی بودند. در زمان اسارت پدرم آنهایی که انقلابی بودند می‌آمدند سر می‌زدند و گاهی وقت‌ها کمک‌ معیشتی می‌کردند. ولی آن حداقل‌ها اذیت می‌کردند، مثلاً وقتی ما داخل کوچه بودیم فرزندان گروهک‌های ضدانقلاب به ما فحش می‌دادند و بی‌احترامی می‌کردند و به ما خائن می‌گفتند.

اضطراب هر شب برای خبر اعدام پدرم

سعیدزاده درباره اضطراب روزهای اسارت پدر می‌گوید: آن زمان ما فقط رادیو داشتیم و رادیو ضدانقلاب را گوش می‌کردیم، چون هر شب رادیو اعلام می‌کرد که این افراد اعدام شدند. هر شب این برنامه را با اضطراب گوش می‌کردیم. بعضی وقتها ضدانقلاب از طریق مردم برای مادرم پیام می‌فرستادند که بروید لباس عزا بپوشید، آقا امیر اعدام شده است! مادربزرگم پیش خانواده‌های حزبی می‌رفت و خواهش و التماس می‌کرد که پسرم را اعدام نکنید او پنج فرزند دارد! مادربزرگ در زمستان در برف و سرمای شدید، در این کوه‌های قندیل از راه قاچاق می‌رفت تا به زندان در کردستان عراق برسد.

حتی یکبار برای ملاقات پدرم رفتم. یکسری وسایل خوراکی برای او بردم، باید یکی یکی خوراکی‌ها را می‌خوردم و می‌چشیدم تا آن‌ها بفهمند این مواد خوراکی مسموم نیست و سالم است. بعد هم  فقط ۱۰ دقیقه می‌توانستم کنار پدرم باشیم. در این ملاقات‌ها یکبار به مادرم توهین کردند که پدرم بعد از آن به مادرم گفت به ملاقات نیاید.

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد
آخرین ساعات حیات جانباز شهید امیر سعیدزاده

پدرم می‌گفت: نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌های من سفره بشود

خانواده شهید سعیدزاده در این سال‌ها با سادگی و سختی زندگی کردند و با توجه به روحیات پدر خانواده، این روحیات راو اعضای خانواده تأثیر داشت. فرزند شهید سعیدزاده درباره روحیات پدر می‌افزاید: اخلاق پدرم خاص بود و می‌‌گفت من هیچ توقعی ندارم، من نه برای مال دنیا جنگیدم و نه مأموریت رفتم؛ من برای خدا و برای وطن جنگیدم و نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌های من سفره بشود. 

پندهای پدرانه شهید سعیدزاده 

سال‌های اخیر ریه‌های شهید سعیدزاده دیگر یاری نمی‌کرد و نفس کشیدن را برای این مرد مبارز سخت کرده بود. او در آخرین روزهای عمر خویشش فرزندش را به نماز اول وقت و حفاظت از سرزمین‌مان سفارش می‌کرد. فرزند شهید سعیدزاده ادامه می‌دهد: پدرم می‌گفت: «کُرد بودن با حزبی بودن خیلی فرق دارد. قرار نیست تو که طرفدار دموکرات‌ و کومله نیستی، کُرد نباشی! کُرد بودن یک باور، یک تاریخ و یک ریشه است. اینها مدام می‌گویند کردستان بزرگ، اگر قرار است جایی به جایی وصل شود، باید کردستان عراق و ترکیه به ایران وصل شود، اینها از ایران جدا شدند و باید به ایران بپیوندند، قرار نیست از اینجا کسی به جایی برود، خاک ما ایران است، ما ساکنین اصلی این سرزمین و محافظش هستیم».

ماجرای جوانی که با شهید باکری جوشکاری می‌کرد/ نمی‌خواهم انقلاب برای بچه‌هایم سفره باشد
مزار جانباز شهید امیر سعیدزاده در سردشت

آخرین دیدار

فرزند شهید سعیدزاده آخرین دیدار با پدر را اینگونه روایت می‌کند: اواخر دی‌ماه سرپرستار گفته بود وضعیت پدر شما به گونه‌ای است که ریه کاملاً‌ دارد از بین می‌رود و هر لحظه امکان از دنیا رفتن ایشان است. من با شنیدن این خبر بر بالین پدر حاضر شدم و او را بوسیدم و گفتم هر لحظه ممکن است به شهادت برسی. پدرم با شنیدن این خبر انگشت سبابه‌اش را بلند کرد و بعد قطره اشکی از چشمش سرازیر شد، تقریباً ۱۰ ساعت بعد از این دیدار پدرم به شهادت رسید.

انتهای پیام/


حتما بخوانید : مجموعه شعر «یک و ۲۰ دقیقه» درباره سردار سلیمانی به‌زودی منتشر می‌شود
برچسب ها
پیغام فتح امیر سعید زاده کومله محمد رضا سعید زاده عصرهای کریسکان
اشتراک گذاری

اخبار مرتبط

  • فرانسیس فورد کاپولا یک جایزه دیگر می‌گیرد/ تجلیل در مرکز کندی
    فرانسیس فورد کاپولا یک جایزه دیگر می‌گیرد/ تجلیل در مرکز کندی 11 ماه پیش
  • بیانیه انجمن مستندسازان برای انتخاب وزیر فرهنگ
    بیانیه انجمن مستندسازان برای انتخاب وزیر فرهنگ 11 ماه پیش
  • انتشار غوغای غزل ۲؛ از معزی تا منزوی
    انتشار غوغای غزل ۲؛ از معزی تا منزوی 11 ماه پیش
  • دلنوشته هدی زین‌العابدین برای ماهی «در انتهای شب»
    دلنوشته هدی زین‌العابدین برای ماهی «در انتهای شب» 11 ماه پیش

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی موضوعات

  • آذربایجان شرقی 577
  • آذربایجان غربی 484
  • اجتماعی 5561
  • اخبار استانها 35
  • اخبار بورس 276
  • اخبار تکنولوژی 120
  • اخبار روز 42
  • اخبار ورزشی 7899
  • اردبیل 359
  • اصفهان 603
  • اقتصادی 4893
  • البرز 1631
  • ایلام 246
  • بازار کار 388
  • بوشهر 165
  • بین الملل 15945
  • تبلیغات 16
  • تهران 342
  • چند رسانه ای 0
  • چهارمحال و بختیاری 761
  • خراسان جنوبی 309
  • خراسان رضوی 668
  • خراسان شمالی 166
  • خوزستان 384
  • زنجان 310
  • سبک زندگی 309
  • سلامت 1752
  • سمنان 2082
  • سیاسی 6271
  • سیستان و بلوچستان 5
  • عکس 79
  • علمی و فناوری 3478
  • فارس 404
  • فرهنگ و هنر 5101
  • قزوین 547
  • قم 330
  • کاریکاتور 78
  • کردستان 538
  • کرمان 2091
  • کرمانشاه 478
  • کهگیلویه و بویراحمد 444
  • گلستان 315
  • گیلان 335
  • لرستان 18
  • مازندران 84
  • مرکزی 5
  • هرمزگان 398
  • همدان 603
  • یزد 160
famaserver

جدیدترین مقالات

  • تخفیف باورنکردنی خودروهای «بی‌وای‌دی»/ برخی از مدل‌ها یک میلیارد تومان ارزان‌تر شدند
    تخفیف باورنکردنی خودروهای «بی‌وای‌دی»/ برخی از مدل‌ها یک میلیارد تومان ارزان‌تر شدند 4 ساعت پیش
  • پلاستیک چطور وارد غذا و بدن ما می‌شود؟
    پلاستیک چطور وارد غذا و بدن ما می‌شود؟ 4 ساعت پیش
  • «تریفن ۶۰۰»، ترکیبی از هلی‌کوپتر و جت / یک هواپیمای عمودپرواز جدید/ عکس
    «تریفن ۶۰۰»، ترکیبی از هلی‌کوپتر و جت / یک هواپیمای عمودپرواز جدید/ عکس 4 ساعت پیش
  • مشکل جدید یوتیوب تأیید شد
    مشکل جدید یوتیوب تأیید شد 4 ساعت پیش
  • واتساپ بروزرسانی کرد / شماره این کاربران دیگر دیده نمی‌شود!
    واتساپ بروزرسانی کرد / شماره این کاربران دیگر دیده نمی‌شود! 4 ساعت پیش

لینکهای پیشنهادی

سرور مجازی | خرید هاست | دانلود نرم افزار

میزبانی در هاست لینوکس فاماسرور